خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
و ماه ـ عشق ِ بلند ِ من ـ ورای دست رسیدن بود.
دختری از دیار فرزانگان
دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه آیت الله بروجردی.
تمام مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده است و کپی فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

عنوان ندارد

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۱ ب.ظ

کاش میشد فقط تو را داشته باشم...

خدا هی بپرسد: دیگه چی؟؟!!

من بگویم: هیچ! همین کافیست...

.

.

.

سرخ شدی, ناراحت شدی، دستانت لرزید, بغض کردی و گفتی: چرا؟؟؟؟ دلیلش؟؟؟

و من فقط سکوت کردم، چشمانم را بستم تا حلقه ی اشکم را نبینی اما تو این را به حساب بی رحمی و غرورم گذاشتی...! و من حتی نای اعتراض نداشتم! فقط سکوت کردم، بی صدا و شکستم، بغضم را فرو خوردم و سکوتم را ادامه دادم.... سکوتم بزرگترین اعتراض دلم بود به تو...


کاش میشد فراموش کرد بودنت را...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۱
دختری از دیار فرزانگان

نظرات  (۲)

نبودنش هم فراموش نمیشه چه برسه به بودنش...
پاسخ:
کاش بشه...
حقا که غمت از تو وفادارتر است
کاش ..خیلی کاش ..
پاسخ:
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">