خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
و ماه ـ عشق ِ بلند ِ من ـ ورای دست رسیدن بود.
دختری از دیار فرزانگان
دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه آیت الله بروجردی.
تمام مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده است و کپی فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

استاد " م "

دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۹ ب.ظ

استاد " م " یکی از بهترین و با سوادترین اساتید دانشگاست که جزو بهترین وکلای تهران هم محسوب میشه. نمره گرفتن از این استاد کار هر کسی نیست جالب اینجاست که اسم هیچ دانشجویی رو هم به ذهن نمیسپاره چون اصلا حضور غیاب نمیکنه با این وجود کلاساش همیشه مملو از دانشجو هست و بجز دانشجویان خودش کسانی هم که باهاش درس ندارن میان سر کلاساش تا بتونن بهره ببرن! خلاصه ما دانشجوا عاااااااااااااشق سواد و اخلاق شوخ طبع ایشون هستیم!

امروز باهاش درس داشتیم و داشتن انواع مرخصی های اداری رو توضیح میدادن! اینکه مثال هایی میزد که از شدت خنده دل درد میگرفتیم بماند! ایشون عادت دارن بعد از تدریس یه موضوع، مسائل حقوقی اون رو هم حل میکنن و همیشه ی خدا میاد کنار صندلی من ماژیک رو میگیره سمتم  و میگه: خانم ..... برو سرَ ِ پستت!!!!! منظورش اینه که برم پای تابلو و مسئله رو بنویسم و حل کنم! دیروز هم سر کلاس تجارت یه نگاه معناداری به من کرد و گفت: مسئله حل کن های کلاس بیان این مسئله رو حل کنن!!!!!!!! خلاصه عادتشه به من شوک وارد کنه!!

امروز هم طبق معمول رفتم و مسئله رو نوشتم, گفت هر کسی بتونه اینو حل کنه همینجا دو نمره براش لحاظ میکنم! هر کسی یه نظر میداد, من دوتا ایراد گرفتم و گفتم این حکم رو دیوان عدالت باید نقض میکرده! استاد ایرادات من رو وارد دونست و گفت: کی میتونه به این ایرادات پاسخ بده؟؟ کلاس در سکوت مطلق فرو رفته بود! یکی از آقایون گفت: به نظر من دیوان عدالت درست رای داده! استاد گفت: درسته اما ایرادات ایشون هم درست هست! این تناقض رو حل کنید!!! اون آقا هر استدلالی که میاورد من قبل از اینکه استاد حرفی بزنه یه چیزی در جوابش میگفتم!!! استاد هم فقط لبخند میزد و تایید میکرد!!! مباحثه ی بین ما نزدیک 20 دقیقه طول کشید!!!! در نهایت استاد نظر من رو در مورد ایرادات پذیرفت و جواب اصلی رو داد!

بعد از کلاس اون آقا چنان با خشم به من نگاه میکرد که اگه میذاشتی میومد و سر از تنم جدا میکرد!!!!!!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۷
دختری از دیار فرزانگان

نظرات  (۲)

چقد این استادا خوب و دوست داشتنی ان..

پسره حسابی کفری شده بوده پس! :)))
پاسخ:
واقعن.
حسسسسسسسسسابی!! فقط یه اسلحه کم داشت!!!!!
درود بر شما و بروجرد و قوم عزیز لر و استان لرستان 
پاسخ:
مرسی.
 بر شما نیز:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">