خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
و ماه ـ عشق ِ بلند ِ من ـ ورای دست رسیدن بود.
دختری از دیار فرزانگان
دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه آیت الله بروجردی.
تمام مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده است و کپی فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

رفتنت رفتن جان است...!

پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۶ ب.ظ

این پست مخاطب خاص دارد اما عاشقانه نیست. لطفا درست برداشت کنید!

من اخلاق های خاصی دارم! ظاهرا دختری مهربان و احساساتی! اما خیلی وقتا از ریزش اشکام جلوگیری کردم و به خودم اجازه ندادم اشکی از چشمم جاری بشه، شاید چون غرورم بهم اجازه نمیداد، چون معتقدم برای کسی باید اشک ریخت که ارزش اون اشک ریختن رو داشته باشه. این پست رو میخوام کاااااااااملن راحت بنویسم، خیلی از دخترا وقتی به کسی علاقه ای دارن و بنا به هر دلیلی نمیتونن به فرد مورد علاقه شون برسن اشک میریزن! شب و روز! یا حتا دست به یه سری از اقدامات میزنن که درکش واسه من اندکی دشواره! من اما... اگه بگم تا حالا به کسی علاقه نداشتم دروغ گفتم، 21 سال ازخدا عمر گرفتم و توی این 21 سال به یک نفر علاقه مند شدم، بنا به دلایلی به این نتیجه رسیدم که به درد من نمیخوره، علی رغم میل باطنیم و با مشورت با افراد دلسوز دست رد به سینه ش زدم. سخت بود... خیلی... دوست نداشتم ازم برنجه چون بهش علاقه داشتم و از طرفی هم ازدواج باهاش عاقلانه نبود و رنجوندن کسی که بهش علاقه داری سخته ولی حتا یک قطره، حتا یک قطره اشک نریختم به خاطرش، بغض کردم اما نذاشتم اشک از چشمام سرازیر بشه چون همیشه معتقدم کسی که براش اشک میریزیم باید لیاقت اون اشک ها رو داشته باشه، بعدن فهمیدم که چققققدر کار عاقلانه ای کردم که گریه نکردم چون اون حتا لیاقت بغض کردن من رو هم نداشت چه برسه به اشک ریختن!!!!

اما...

شده تا حالا کسی رو توی زندگیتون داشته باشید که خییییییییییییلی براتون مهم باشه؟ از اعضای خانواده تون نباشه ولی از اونها بهتون نزدیک تر باشه؟ شده روش خیلی حساب کنید؟ شده دلتنگش بشید؟ شده اگه یک روز ازش خبر نداشته باشید دل توی دلتون باقی نمونه؟ شده وقتی بره مسافرت تا زمانی که به مقصد نرسیده براش دعا کنید که سالم برسه؟ شده وقتی بهتون اطلاع میده که " رسیدم" یه نفس راحت بکشید و خداروشکر کنید؟ شده بعضی وقتا وقتی دیر جوابتون رو میده زمین و زمان رو به هم بدوزید و از شدت نگرانی حالت تهوع بگیرید؟ شده بعضی شبا با شنیدن صداش خوابتون بگیره...؟ شده وقتایی که دلتون براش تنگ میشه هندزفری رو بذارید توی گوشتون و صداش رو گوش بدید تا دلتون آروم بگیره؟؟

من دارم همچین کسی رو! ینی داشتم...

همونی که من، منی که به خاطر اون شخصی که اول پست نوشتم گریه نکردم اما به خاطر این شخص بارها و بارها گریه کردم! شددیییید گریه کردم! اونقدر گریه کردم که حتا تا دو روز چشمام باز نمیشد!

خب البته از حق نمیگذرم که اون هم خیلی از اصولش رو به خاطر من زیر پا گذاشت، خیلی کارها کرد برای من، من خیلی حرصش دادم! شاید اگر پای حرفای اون هم بشینیم خیلی حرفا داشته باشه که بگه! ولی... اگه همین شخصی که توی زندگی شما ایییییییییییینقدر مهمه بزرگترین و مهمترین موضوع  زندگیش رو بهتون نگه و وقتی هم ازش میپرسید پنهان میکنه و میگه به تو ربطی نداره، اگه وقتی شما خبردار میشید میبینید خیییییییییلی ها میدونستن و فقط شما بودید که نمیدونستید چه حالی میشید!؟ من که احساس پوچی کردم، احساس زیادی بودن، احساس سربار بودن، احساس یه دستمال کاغذی حتا !!!

برام سخته نبودنش! اونقدر که الان از شدت گریه چشمام نمیبینه، خوبه اونقدر گریه کنم تا مثل زلیخا که به خاطر یوسف بیناییش رو از دست داد، دیگه نبینم! حاضرم تا اون حد گریه کنم! تمام این سه سال رو گریه کنم! حاضرم گریه کنم اما هررررررررررررچقدر هم که گریه کنم اون احساس پوچ بودن باز هم همراهم هست! زخمی که توی قلبم هست برای همیشه تازه ست، برای همیشه...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۲
دختری از دیار فرزانگان

نظرات  (۳)

امروز یک جایی خوندم 
هر موضوعی سه دیدگاه مختلف داره
دید من .دید شما ...و حقیقت ! 
صبر کن رفیق ...
گریه کردن خیلی وقت ها ادم را ارام می کنه ..گریه برای ارام کردن خود ادم است نه برای ارزش طرف مقابل ...
پاسخ:
جمله ی جالبی بود.
اما من هرچی که گریه میکنم آروم نمیشم...
به خودت فرصت بده ...
پاسخ:
:(((

۱۳ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۹ شاعر وشاگرد
درود
 دوست خوب از دست دادنش یک فاجعه بزرگ است 
 و جایگزین گردنش هم بسیار سخت 
و من بات موافقم خانم وکیل باشی 
پاسخ:
بله.
ممنونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">