خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
و ماه ـ عشق ِ بلند ِ من ـ ورای دست رسیدن بود.
دختری از دیار فرزانگان
دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه آیت الله بروجردی.
تمام مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده است و کپی فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

فقط مونده اصل کاری!!!!!:))

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۴۷ ب.ظ

مامانم رفته بود طبقه بالا و منم مشغول کتاب خوندن بودم, یه نیم ساعتی گذشت که صدا زد و گفت بیا بالا !!! رفتم میبینم عه !!! چه چیزا !!! چه کارا !!! پ این کارتن ها چی هستن مامان!؟ میگه اینا جهیزیه ی توئه !!! تو ایییییینقدر دشوار پسندی که اگه خودتو میبردم تماااااااام بازار رو میگردی آخر هم چیزی انتخاب نمیکنی! بنابراین جریمه ت کردم و وسایلت رو به سلیقه ی خودم خریدم! حالا بیا نگاشون کن!!! بعد یکی یکی شروع کرد به باز کردن کارتون ها:

یه سرویس 24 نفره چینی

یه سرویس 24 نفره پیرکس

یه دست قابلمه ی پیرکس

یه دست جا ادویه ای

آب میوه گیری

مخلوط کن

چای ساز

چرخ گوشت

چاقو, قاشق و چنگال حتا !!!!!!

رخت خواب !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! گفتم مامان من تخت خواب میخوام!!!! گفته باشم!!!! گفت تو شوهر کن اون رو هم برات میخرم!!! (فک کنم دیگه از دستم عاصی شده:))))))) )

و...

گفتم مامان پس فقط الان اصل کاری رو کم دارم!!! گفت اون دیگه دست من نیست من کاری که میتونم انجام بدم در همین حده !!! اون دست خودته!!! گفتم من از این عرضه ها ندارم!!!!!!! اگه بذاریش به عهده ی من تا 100 سال دیگه رو سرت آوارم ها !!!!!

موافقین ۳ مخالفین ۱ ۹۴/۱۰/۲۹
دختری از دیار فرزانگان

نظرات  (۴)

۲۹ دی ۹۴ ، ۱۸:۴۸ صآب خونـِ
سلام
اگه دوست داشتید و موافق بودید خبر بدید وبلاگ های همدیگر رو دنبال کنیم.
+ امضا صآب خونه
پاسخ:
سلام.
1- متاسفانه علاقه ای به مرد سالاری!!!! ندارم اگه یه نگاهی به پستام میذاشتید متوجه میشدید!! ضمنن شما عادت دارید بدون خوندن موضوع وبلاگ ها پیشنهاد دنبال کردن میدید!!!!؟؟؟
ای بابا شوهر میخوای چیکار؟! :دی

چقدر جهاز گرون شده :|
پاسخ:
حالا کوووووووو شوهر!!!

خیلی !!! دیر بجنبیم همین چند تیکه هم گیرمون نمیاد ها !!!
مادر من هم کار رو به من سپرده، من هم بهش گفتم که اگه کار رو به من بسپری فعلا فعلاها داماددار نمیشی! :دی
پاسخ:
منم همینطور! بلد نیستم مث بعضیا یکی رو تور کنم!!!
چه بامزه :)
مامان و بابای من خیال دارن همیشه پیششون باشم ، بابام خیلی حساسه حتی وقتی یکی پیشنهاد میده خیلی عصبانی میشه  (البته خودمم خیلی علاقه ای ندارم به ازدواج) :)
پاسخ:
چه عجب!!! یادی از ما کردی!!
خب چرا؟؟ بلاخره هر دختری باید یه روزی بره سر خونه زندگیش! تا ابد که نمیتونه ور دل مامان باباش باشه که !!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">