خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
و ماه ـ عشق ِ بلند ِ من ـ ورای دست رسیدن بود.
دختری از دیار فرزانگان
دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه آیت الله بروجردی.
تمام مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده است و کپی فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

استاد " ب " نمرات رو اعلام کرد! من 20 شدم!!!

امروز رفتم سر کلاس استاد " خ " گفت: من شما رو میشناسم! چند ترم قبل که باهام کلاس داشتید میدونم دانشجوی خوبی هستید پس حضورتون سر کلاس اختیاری هست! دوست نداشتید میتونید نیاید سر کلاس!!!!!!


استاد " ه " امروز سر کلاس میگفت: خیر مقدم میگم خدمت دوستانی که یک ترم صبر کردند که سر این کلاس حاضر بشن!!!!!! اون دوستان هم کسی نبودن جز من و سمیرا !!!!!

استاد " ک " رو دیدم گفتم: استاد چرا بهم 19 دادید؟؟؟؟ من انتظار 20 داشتم!!! از ماشین پیاده شد گفت: انتظار چند داشتی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! گفتم هیچی استاد!! همون 19 هم از سرم زیاده!!! بعد سه نفری ( من و استاد و سمیرا) زدیم زیر خنده !!!

دکتر " ح " رو دیدیم سلام کردیم بهش بعد در جواب سلاممون گفتن: معذرت میخوام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دکتر " ح " خیلی مودب و با شخصیت هستن، جزء معدود مسوولینی که وظیفه شناس و متعهد هستن!


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۱
دختری از دیار فرزانگان

نماز مغرب رو خوندم افتادم پای سجاده هیییییییچ نمیتونستم تکون بخورم!! همونجوری پای سجاده خوابم گرفت تا یه چند دقیقه! بعد بیدار شدم دوباره وضو گرفتم نماز عشا رو خوندم!!!

سر سفره هم همین وضع رو داشتم!!!!

خلاصه آره! آخر این درد مرا خواهد کشت!!!!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۹
دختری از دیار فرزانگان

دوست دارم زنگ بزنم به این استاد " ب " بگم: آقای محترم! امتحانات تموم شد! انتخاب واحد هم تموم شد! یک هفته ست از تاریخ رسمی شروع کلاسا گذشته! فردا هم حذف و اضافه ست ! پس کی قراره زحمت بکشی و نمرات ما رو بدی؟؟؟؟!!!!! عایا ؟؟؟؟!!!!!!

اصن سابقه نداشته همچین چیزی! البته امیدوارم ایشون در صحت و سلامت کامل به سر ببرن! هرچند که اعصابم خرابه ولی ما دانشجوا داریم کم کم نگرانشون میشیم! آخه نمره ی هیچ درسی رو اعلام نکردن!!!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۷
دختری از دیار فرزانگان

اینجا پر است از حرفایی که نگفته حذف شدند!

پر است...

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۲
دختری از دیار فرزانگان

من و ( ف ) از دوره ی دبیرستان با هم دوست هستیم! همراه، همدل، همراز، هم رشته وووو . امروز با هم رفتیم کتابخونه، بعد از مدتها دیدمش با خبرای تازه و البته ناخوشایند! یکی از همکلاسی های دوران دبیرستانمون زیادی ساده ست، البته شاید خیلی ها ویژگی های اون رو سادگی فرض نکنن ولی خب به نظر من میشه اسمش رو گذاشت سادگی! این همکلاسی ساده ی ما اول دبیرستان که بودیم عاشق یه پسری شد!! دبیرستان ما جفت یه دبیرستان پسرونه بود و اون پسره هم از دانش آموزان اون مدرسه بود، این دختر به حدددددی پیش رفت که وقتی فهمید پسره با یکی دیگه ست توی دستشویی مدرسه رگ خودشو زد!!

دوم دبیرستان که بودیم عاشق یه پسر دیگه شد! پسره میاوردش تا در مدرسه و میرفت! من و ( ف ) انتظامات بودیم و دم در بچه ها رو میگشتیم برای ورود به مدرسه! چند بار بهش تذکر دادم که بار دیگه ببینم با این پسره میای مدرسه به مدیر میگم! اونم با زاری و التماس قضیه رو رد میکرد! خلاصه باهاش نامزد کرد ولی یکی دو ماه نگذشت که به هم زدن!

پیش دانشگاهی که بودیم به یکی دیگه علاقه مند شد و باهاش نامزد کرد و به هم زد!!! بعد از اتمام دوره ی دبیرستان دیگه من ندیدمش ولی با ( ف ) همسایه بودن! حدودا چند ماه پیش به طور اتفاقی دیدمش در حال خرید نامزدی!! پسره ظاهرا موجه به نظر میرسید البته من فقط سلام و علیکی کردم و آروزی خوشبختی! حالا امروز ( ف ) میگفت با اونم به هم زده! البته پسره به هم زده و پشیمون شده! اینم دپرس شده، افسردگی گرفته، میره دکتر و وووو ! بعد رو کرد به من و گفت ینی اینقدر سخته دل کندن؟؟؟ گفتم: دل کندن... . زیر لب گفتم: دل کندن اگر آسان بود ، فرهاد به جای کوه، دل می کند! گفت چی؟؟ گفتم: هیچی! اون دیوونه ی احمق دستی دستی آبروی خودش و خانواده ش رو برد! بی خیال! بریم دنبال کار خودمون!



۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۵۱
دختری از دیار فرزانگان

قبلا گفته بودم توی دانشگاه ما پوشیدن چادر برای خانوما الزامی هست! من خودم یک خانم چادری هستم، اهل مو بیرون دادن و آرایش هم نیستم اما به هیچ وجه با این طرحی که دانشگاه ما اجرا میکنه موافق نیستم! مقایسه کردم چند دانشگاه رو که چادر پوشیدن رو اجباری نکردن با دانشگاه خودمون! توی اون دانشگاه ها مثلا همین دانشگاه پیام نوری که فاصله ی چندانی هم با دانشگاه ما نداره، اونجا چادر اجباری نیست اما دانشجویان با پوششی کاملن ساده میان، در اکثر موارد آرایش ندارن، لباسای جیغ نمیپوشن و در اکثر موارد متعارف هستند اما توی دانشگاه ما: انگشت شمار هستند دانشجویان خانمی که آرایش های جیغ ندارن!! موهای رنگ کرده و فجیع رو بیرون نمیدن!! یا لباسای متعارف میپوشن! من معتقدم که دلیل اصلی این موضوع اجباری کردن چادر هست! ببینید خانوما ذاتا علاقه دارن به دیده شدن، علاقه دارن به زیبایی، به ظاهر و مسائل از این دست! خب وقتی چادر اجباری نیست شخص حرص نمیزنه برای اینکه زیبا دیده بشه چون به راحتی میتونه با یه پوشش ساده و البته شیک بدون اینکه مجبور باشه قایمش کنه زیر چادر زیبا دیده بشه! شما در نظر بگیرید طرف چقققققدر هزینه میکنه یه مانوی شیک میخره، چرا این کار رو میکنه؟؟ برای اینکه زیبا بشه بعد به اجبار دانشگاه باید اون رو قایم کنه زیر یه چادر سیاه و نچسب!! خب حالا چکار میکنه؟ رو میاره به آرایش، رو میاره به بیرون ریختن موها، رو میاره به لاک های جیغ! چرا؟؟ برای اینکه دیده بشه! برای اینکه تمام لباسای قشنگ و شیکش رو قایم کرده زیر چادر! یا حتا در مواردی چادر رو طوری میگیره که از سر تا پا معلوم باشه! همین جوری رهاش میکنه تا زمین رو جارو کنه!!

وقتی چادر اجباری نیست خانومای دانشگاه متعارف تر میان دانشگاه! این رو تجربه ی دانشگاه هایی که چادر رو اجباری نکردن نشون میده! اینجوری هم نیست که بگیم یه دانشگاه اکثر خانوماش عفیف هست یه دانشگاه اکثر خانوماش ببخشید خراب! الان طرز فکر اکثر جوونا یه مدله! به دانشگاه و شهر و این مسائل نیست!

کسانی که مخالفن لطفن بگن پس چرا توی دانشگاه هایی که چادر اجباری نیست حجاب خانوما متعارف تر هست؟؟؟؟


من معتقدم که هر چیزی رو باید از روی عقل و منطق انجام داد نه از روی تعصب! به نظر من مسوولین دانشگاه ما تعصب دارن! تعصب ینی حمایت چشم و گوش بسته و بدون تفکر از یه موضوع

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۵
دختری از دیار فرزانگان

داشتم فیلم میدیدم یه زنی شوهرش رو از دست داده بود بعد دراز کشیده بود رو کاناپه بلوز شوهره رو هم انداخته بود رو صورتش!! بعد دختر اومد و گفت مامان خوبی و این حرفا بعد زنه بلند شد بلوزه رو بو کرد گفت: عطر تن پدرت با با بوی آدکلن قاتی شده! فاز رمانتیک و اینا !!

گفتم: عطر تن نیست اون!!!! اون بوی عرق هست که با بوی آدکلن قاتی شده !!!:))))))))))

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۱
دختری از دیار فرزانگان

نمیدونم توی دانشگاهی که شما درس میخونید تفکیک جنسیتی اجرا شده یا نه! توی دانشگاه ما علاوه بر تفکیک جنسیتی پوشیدن چادر برای خانوما اجباری هست! حالا ایشالا توی یه پست جداگانه به چادر اجباری خواهم پرداخت! الان بحثم روی تفکیک جنسیتی هست. چیزایی که مینویسم فقط و فقط نظر شخصیم هست:

فواید این طرح:

راحت بودن سر کلاس مخصوصا واسه خانوما، وقتی آقایون نباشن سر کلاس طبیعی هست که خانوما از حرف زدن و بعضا اشتباه کردن ترس و بیمی از مسخره شدن ندارن!

صد در صد نیست ولی ممکنه تمرکز بیشتری دانشجویان سر کلاس داشته باشن

طبیعی هست ارتباطات بی جا بین نامحرمان کمتر میشه و از اون عواقب ناخوشایند بعضا جلوگیری میشه اما این یک امر نسبی هست بعدا به نسبیتش میپردازیم!

ممکنه اساتید هم راحت تر باشن چون اون رفتارهای ناخوشایند که بعضا بین دانشجویان دختر و پسر اتفاق میفته کمتر میشه!

برای بررسی مضرات این طرح وارد مباحث جزیی نمیشم و فقط دغدغه ی خودمو میگم:

تبعیض آموزشی شدددددددددیییییییییید !!!! توی این 6 ترمی که توی این دانشگاه و بهتره بگم دبیرستان نیمه مختلط!! درس خوندم همیشه و همیشه تبعیض آموزشی رو احساس کردم! اکثر کلاسای آقایون رو میدن به اساتید وظیفه شناس و متعهد و با سواد ولی اکثر کلاسای خانوما با اساتیدی هست که خودشون هم گیج میزنن سر کلاس که دارن چی میگن! کلن از مرحله پرت پرت هستن! البته من چون آدم یک دنده ای هستم و به ندرت اجازه میدم کسی بهم زور بگه همیشه نزدیکای انتخاب واحد کفش آهنین میپوشم و مسوولین دانشگاه رو عاصی میکنم که حتمن حتمن باید فلان درس با فلان استاد ارائه بشه و در اکثر موارد موفق شدم!! و نتیجه ی این تلاش ها و دویدن ها شده پاس کردن 17 واحد با استاد " ش " ، 9 واحد با استاد " ه " 11واحد با استاد " م " 9 واحد با استاد " ک " . که این اساتید بزرگوار با سواد، متعهد و وظیفه شناس هستند.

استدلالم برای اییییییییییینهمه تلاش اینه که مگه ما پول نمیدیم؟؟ مگه اینهمه هزینه ی رفت و آمد نداریم؟؟ مگه اینهمه زحمت و شب نخوابی نمیکشیم؟؟ پس حق مسلم ماست که از محضر اساتید خوب بهره مند بشیم و افکار متحجرانه و متعصبانه نمیتونن این حق رو ازمون سلب کنن. به این امر هم اعتقادی ندارم که دانشجو خودش باید درس بخونه و ربطی به استاد نداره! از قضا استاد نه تنها در علاقه مندی و ایجاد انگیزه در دانشجو نقش بسیار زیادی داره توی سواد دانشجو هم بسیار موثر هست چون همه ی ما میدونیم که اونقدر وقت نیست که بتونیم انواع و اقسام کتابا رو بخونیم و نظریات مختلف رو بررسی کنیم ولی به رااحتی میتونیم چکیده ی این موضوعات رو از اساتید یاد بگیریم.

در این زمینه (گرفتن کلاس با اساتید خوب) به حدی تلاش کردم که دکتر " ح " که جدیدن شدن رئیس دانشکده کاملن با من آشنا هستن و هر وقت منو میبینن کلی باهام سلام و احوال پرسی میکنن!!!

مزاح نوشت: تا جان در بدن دارم اجازه نمیدم پسرا حق مسلم ما رو تضییع کنن!!!!!!!!!!:)))))))))))


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۰۹
دختری از دیار فرزانگان

چتر ها را باید بست .

زیر باران باید رفت.

فکر را خاطره را زیر باران باید برد

با همه مردم شهر زیر باران باید رفت .

عشق را زیر باران باید جست .


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۴۳
دختری از دیار فرزانگان

اصولا آدمی نیستم که با کسی که نمیشناسمش یا شناخت کمی ازش دارم گرم بگیرم! از کسانی هم که بدون اینکه منو بشناسن یا اینکه سابقه ی دوستی باهام داشته باشن باهام طوری برخورد میکنن که انگار سالهای سال هست دوست صمیمی من هستن به معنای دقیق کلمه متنفرم!! یادمه توی یکی از پستام نوشتم نسبت به بعضی چیزا حساسم, یکی از اون چیزایی که خیلی روش حساسم دست دادن و روبوسی کردن با دیگران هست! اصولا اگه کسی رو نشناسم یا از شیوه ی زندگی کردنش خبر نداشته باشم نه باهاش دست میدم و نه روبوسی میکنم!

امروز که رفته بودم خونه ی یکی از اقوام که به دخترش ریاضی یاد بدم یه خانمی اونجا بود که من نمیشناختمش و نمیدونستم چه نسبتی با صاحب خونه داره، من باهاش سلام و علیک کردم و طبق عادت مالوف بدون اینکه باهاش دست بدم یا اینکه جلو برم برای روبوسی نشستم و تکیه دادم به اپن آشپزخونه!! بعدن کاشف از آب درومد که ایشون از اقوام دووووووووور ما هستن که من ندیده بودمش تا حالا !! توی همین چند ساعتی که گذشته کلللللل فک و فامیل خبردار شدن که من فقط یه سلام و علیک خشک و خالی با اون خانوم داشتم!!! البته اعضای فامیل عادت منو میدونن و برامم مهم نیست که دیگران در موردم چطوری قضاوت میکنن ولی میخوام بگم چرا بعضیا اینقدر خاله زنک تشریف دارن؟؟؟!!!!


یاد بگیریم به عادات دیگران احترام بذاریم، عاقا من نسبت به این موضوعات حساسم! حساس! من نسبت به روبوسی کردن با کسی که نمیشناسمش حساسم!!!! حساس!!!!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۰
دختری از دیار فرزانگان