عنوان ندارد
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۱ ب.ظ
کاش میشد فقط تو را داشته باشم...
خدا هی بپرسد: دیگه چی؟؟!!
من بگویم: هیچ! همین کافیست...
.
.
.
سرخ شدی, ناراحت شدی، دستانت لرزید, بغض کردی و گفتی: چرا؟؟؟؟ دلیلش؟؟؟
و من فقط سکوت کردم، چشمانم را بستم تا حلقه ی اشکم را نبینی اما تو این را به حساب بی رحمی و غرورم گذاشتی...! و من حتی نای اعتراض نداشتم! فقط سکوت کردم، بی صدا و شکستم، بغضم را فرو خوردم و سکوتم را ادامه دادم.... سکوتم بزرگترین اعتراض دلم بود به تو...
کاش میشد فراموش کرد بودنت را...
۹۴/۰۷/۲۱