خندیدن در حد دل درد!!!!
هفته ی گذشته که با استاد "م" کلاس داشتیم در حال نوشتن جزوه بودم که سمیرا یواشکی زد بهم و تو گوشم گفت: چرا کت استاد کجه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! منم که تا اون موقع متوجه نشده بودم یه نگاهی به کت استاد انداختم و دیدم که بله! کوتاه بلند بود!! گفتم: نمیدونم!!!!! بعد بیشتر دقت کردم و یواشکی تو گوشش گفتم: یقه شو کج پوشیده!!!!!! هیچی دیگه سرمون رو انداختیم پایین و دوباره شروع به نوشتن جزوه کردیم!
دیروز که باهاش دوباره تجارت داشتیم دیدم دوباره کتشون کجه!!!!!
امروز که باهاشون اداری داشتیم بازم همون حالتی بود!!!!!
خلاصه توی سرویس سمیرا گفت: راستی دیدی کت استاد هنوز کج بود!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ منم گفتم آره!!! دیروزم همینجوری بود!!!! یکی از بچه ها هم که باهامون بود گفت اینکه چیزی نیست! ترم قبل استاد "ی" اومده سر کلاس در حالی که دکمه های بلوزش رو بالا پایین بسته بوده! ما هم هر وقت که چشممون می افتاده به بلوزش خنده مون میگرفته!!! دیگه آخر استاد عصبانی شده گفته به چی میخندید؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! یه بار دیگه بخندید براتون منفی میذارم!!!!!!!!!
افتادم یاد اینکه سر یکی از کلاسا یکی از این بچه های ترم بالایی جفت من بود بعد در گوشم گفت: میدونی استاد زیر این شلوارش زیر شلواری پوشیده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! من با تعععععععجب فراوان در حالی که داشتم شاخ درمیاوردم گفتم: از کجا میدونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! گفت: ببین!! معلومه!! گذاشتش زیر جورابش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نچ نچ نچ !!!! شرم بر ما دانشجویان دانشجو نما حتا !!!!!
بعدن نوشت: داشتم از دانشگاه میومدم توی پیاده رو بودم یه موتوری توی خیابون داشت رد میشد از کنار من که رد شد برگشت یه چیزی گفت (البته چون من هندزفری تو گوشم بود نشنیدم دقیقا) بعد همونجوری داشت به من نگاه میکرد و میرفت که یهو رفت توی بلوار!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو دلم گفتم: آخیییییییشششششششششش !!!!!!!! خوبت شد!!!!! تا تورو باشه سرت رو بندازی پایین رانندگیت رو کنی!!!!!