خسته ام والا !!
جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۰ ب.ظ
چون حجم جزوات بالا بود ما نوشتن اونها رو تقسیم کردیم البته بر حسب تعداد واحد هر کس! فایلای صوتی دادرسی رو من به عهده گرفتم! تا قبل از تعطیل شدن کلاس ها 8 جلسه ازش رو نوشته بودم و 6 جلسه ی دیگه ازش مونده بود! توی این دو روز ترکیدم اییییییییییییینقدر فایل گوش دادم و نوشتم!! علاوه بر اینکه گوشام به دلیل استفاده ی زیاد از هندزفری کر شده دست راستم هم به معنای دقیق کلمه لمس شده!!!!!!!
البته از اونجایی که ترم قبل بچه ها خیانت کردن در حق من این ترم تصمیم گرفتم به هیچ احدی جزوه ندم و فقط من و سمیرا و یکی از دوستان دیگه جزوه ها رو تقسیم کردیم و عزممون رو جزم کردیم که به هیییییییییچ کس جزوه هامون رو ندیم!!!
قضیه ی اون خیانت هم از این قرار هست که ترم قبل من 22 واحد داشتم و کارتحقیقی مفصلی هم داشتم، مدنی 5 و 6 رو هم با هم برداشته بودیم، حقوقی ها میدونن که هردوشون 3 واحدی هستن، مدنی 5 با استاد "ش" بود مدنی 6 هم با استاد " ه" که هر دوشون از اساتید سختگیر دانشکده هستن ! سمیرا هم درسای سنگینی داشت ترم قبل بنابراین با بچه ها هماهنگ کردیم که اونا جزوه بنویسن و به ما هم بدن و منم بهشون قول دادم اگه ترم بعد کار تحقیقی داشتن کمکشون کنم علاوه بر اینکه هر ترم با جزوه های من قبول میشدن!!! حالا من یک ترم محتاج جزوه شده بودم! خلاصه آخر ترم که شد همونا که به من قول دادن جزوه بهم میدن و خیالم رو راحت کرده بودن بابت جزوه روز آخر هوار شدن سرم که توووووو رووووو خدااااا اگه داری بهمون جزوه بده !!!!!!!!!!!!!!!!!! شنیدید میگن اگه به خیال همسایه بشینی شب گرسنه میخوابی؟؟؟؟ من دقیقن ترم قبل مصداق بارز این ضرب المثل شدم!!!
نکته ی جالب اینه که همونا امتحان همون درسا رو 20 شدن و شب امتحان دست منو گذاشتن توی پوست گردو واسه جزوه!!!!!
منم این ترم هر کدومشون گفتن اگه جزوه داری به ما هم بده خیلی صریح گفتم: دارم ولی نمیدم!!!!!!
البته از اونجایی که ترم قبل بچه ها خیانت کردن در حق من این ترم تصمیم گرفتم به هیچ احدی جزوه ندم و فقط من و سمیرا و یکی از دوستان دیگه جزوه ها رو تقسیم کردیم و عزممون رو جزم کردیم که به هیییییییییچ کس جزوه هامون رو ندیم!!!
قضیه ی اون خیانت هم از این قرار هست که ترم قبل من 22 واحد داشتم و کارتحقیقی مفصلی هم داشتم، مدنی 5 و 6 رو هم با هم برداشته بودیم، حقوقی ها میدونن که هردوشون 3 واحدی هستن، مدنی 5 با استاد "ش" بود مدنی 6 هم با استاد " ه" که هر دوشون از اساتید سختگیر دانشکده هستن ! سمیرا هم درسای سنگینی داشت ترم قبل بنابراین با بچه ها هماهنگ کردیم که اونا جزوه بنویسن و به ما هم بدن و منم بهشون قول دادم اگه ترم بعد کار تحقیقی داشتن کمکشون کنم علاوه بر اینکه هر ترم با جزوه های من قبول میشدن!!! حالا من یک ترم محتاج جزوه شده بودم! خلاصه آخر ترم که شد همونا که به من قول دادن جزوه بهم میدن و خیالم رو راحت کرده بودن بابت جزوه روز آخر هوار شدن سرم که توووووو رووووو خدااااا اگه داری بهمون جزوه بده !!!!!!!!!!!!!!!!!! شنیدید میگن اگه به خیال همسایه بشینی شب گرسنه میخوابی؟؟؟؟ من دقیقن ترم قبل مصداق بارز این ضرب المثل شدم!!!
نکته ی جالب اینه که همونا امتحان همون درسا رو 20 شدن و شب امتحان دست منو گذاشتن توی پوست گردو واسه جزوه!!!!!
منم این ترم هر کدومشون گفتن اگه جزوه داری به ما هم بده خیلی صریح گفتم: دارم ولی نمیدم!!!!!!
۹۴/۰۹/۲۷