خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

خانه ی من در انتهای جهان است...

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
و ماه ـ عشق ِ بلند ِ من ـ ورای دست رسیدن بود.
دختری از دیار فرزانگان
دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه آیت الله بروجردی.
تمام مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده است و کپی فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

بیماری، دوستی، عشق حتی!!

جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ب.ظ

عرضم به حضور مبارکتون که من پریشب به شدددددت هرچه تمام تر بیمار بودم و داشتم از شدت تب میسوختم در حالی که شدیدا احساس سرما میکردم! به حدی تب و لرز داشتم که داشتم جان به جان آفرین تسلیم میکردم! سرم به شدت درد میکرد و چشمام داشت از حدقه میزد بیرون! بعد از ظهرش با دوستم رفته بودیم بیرون و میدونست یه خرده حالم خوب نیست از وقتی که از هم جدا شدیم تا زمانی که من رسیدم خونه چندبار بهم زنگ زد تا بدونه رسیدم خونه یا نه! آخر شب که خیلی حالم بد بود حدود ساعت 12.30 شب داداشم خودشو رسوند وقتی دست گذاشت روی پیشونیم گفت: چرا اییییینقدر داغی!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ رو کرد به مامان و گفت: چرا زودتر زنگ نزدی؟؟؟؟؟؟!!!!!!! منو برد بیمارستان و ما تا نزدیک ساعت 2 صبح توی بیمارستان بودیم! اینکه دکتر چی گفت و چه داروهایی داد بماند! این مهمه که آدم یه دوست داشته باشه که نگران حالش باشه، یه داداش داشته باشه که نگران حالش باشه و وقتی میبینه حالت بهتره سرت رو روی سینه ش بذاره و تو احساس آرامش خاصی داشته باشی. اینا خیلی توی زندگی مهم هستن، اینا دوست داشتن نام دارن و ما باید قدرش رو بدونیم.

خدایا شکرت.


برای همونی که باید باشه و نیست: شاید تقصیر خودم بود وگرنه اون شب تو هم بودی...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۱
دختری از دیار فرزانگان

نظرات  (۷)

افرین به داداشت احست برای مهربانیش 
پاسخ:
تکیه گاه محکمی هست برای همه مون.
خدا حفظش کند و همیشه شاد و سلامت باشند 
پاسخ:
مرسی
خانم وکیل لینک شدی 
پاسخ:
ممنونم.
راستی اهنگ ها گوش می دی 
پاسخ:
متوجه نمیشم چی میخونه!!!!
اتفاقا منم بدجور سرما خوردم..از دیروز صبح افتادم..

داشتن این دوست ها و داداش ها نعمت خیلی بزرگیه :)
ایشالا خدا برات حفظشون کنه :)
پاسخ:
بهتری الان؟

واقعن:)
مرسی
درود خانم وکیل 

دستانِ فردا از دست من دور
لب خندان رویا ،همزادِ گریه ای شور 
به شمع ویار دارم
که او پر اشک ترین، نور

کیمیای من ،زلالیِ رود 
شبنم خوابیده در دود
یار این خاطرم 
فراموش کردن های زود

تن عریانِ من،هیچ نسوز
که خاکسترت ،شب بَرَد جای روز
ایمن از باطنم
خواهی، مرا به پیرهنِ جادوی خود بِدوز

این فلق دیدگانم از دیدنِ شفق کور
رنگ سفید ابرها،با خاطرش شدند بور
تنها طنین عمرم
لب شکسته ای بود در دشت سرد یک گور

پاسخ:
زیبا بود. ممنونم.
درود خانم وکیل صبحتان بخیر وشادی 
پاسخ:
ممنونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">